تحلیل ارز دیجیتالمقاله ارز دیجیتال

معرفی و آموزش سبک تحلیلی پرایس اکشن ICT در بازارهای مالی

دسترسی سریع به محتوای این مقاله

در دنیای امروز، بازارهای مالی به سرعت پیشرفت می‌کنند و ابزارها و استراتژی‌های مختلفی برای تحلیل و پیش‌بینی حرکت قیمت‌ها ارائه می‌شوند. یکی از این ابزارها، سبک تحلیلی ICT یا Inner Circle Trader می‌باشد. این روش یکی از زیرمجموعه‌های معتبر تحلیل بازار است که به عنوان یکی از رویکردهای پرایس اکشن به شمار می‌رود. در ادامه این مقاله ارز دیجیتال قصد داریم درباره این سبک و به‌طور کلی استراتژی معاملاتی ICT صحبت کرده و ویژگی‌ها و مفاهیم آن را بررسی کنیم.

معرفی سبک تحلیلی ICT

سبک تحلیلی ICT توسط مایکل هادلستون، معامله‌گر باتجربه، ابداع شده است، بر پرایس اکشن تمرکز دارد و به دنبال شناسایی رفتار پول هوشمند یا نقدینگی در بازار است. هدف از این روش، پیش‌بینی حرکت قیمت و ورود و خروج به موقع در معاملات است.

ICT Trading به عنوان یک رویکرد مدرن در تحلیل بازارهای مالی شناخته می‌شود که بر اطلاعات و فناوری ارتباطی متکی است. این روش از ابزارها و تکنیک‌های پیشرفته برای تجزیه و تحلیل حرکت قیمت‌ها و بهینه‌سازی تصمیم‌گیری در معاملات استفاده می‌کند. در این مطلب به بررسی سبک معاملاتی ICT می‌پردازیم.

معرفی سبک تحلیلی ICT

استراتژی معاملاتی ICT چیست؟

استراتژی معاملاتی Inner Circle Trader (ICT) رویکردی جامع برای معامله است که بر اساس تجزیه و تحلیل ساختار بازار بنا شده است. آنچه این استراتژی را متمایز می‌کند، توانایی آن در روشن کردن اقدامات معامله گران بزرگ در بازار است. با این کار، سرمایه گذاران را به ابزارهایی برای دور زدن تله‌های رایج مرتبط با معاملات خرده فروشی، مانند ضررهای غیرمنتظره، مجهز می‌کند.

یکی از مزایای کلیدی استراتژی معاملاتی ICT، دسترسی آسان آن است. مایکل جی هادلستون سخاوتمندانه انبوهی از دانش را در مورد این استراتژی از طریق منابع رایگان مختلف موجود در یوتیوب به اشتراک گذاشته است. این منابع به عنوان نقطه شروعی ارزشمند برای معامله گرانی که به دنبال درک این رویکرد هستند، عمل می کنند.

استراتژی معاملاتی ICT بر اساس درک عمیق از ساختار بازار بنا شده است. در بازار مالی، بازیگران بزرگ و بازارسازان اغلب قبل از انجام حرکات قیمتی قابل توجه، بلوک‌های سفارش بزرگی را جمع آوری می‌کنند. این امر به ویژه در معاملات فارکس، جایی که بانک‌های مرکزی اغلب در بازار مداخله می‌کنند، صادق است. در طول این فاز انباشت، قیمت‌ها تمایل دارند در محدوده اصلاح نوسان کنند و اغلب سطوح حمایت و مقاومت کوتاه مدت را بشکنند. با این حال، یک بینش اساسی که روش ICT ارائه می‌دهد، شناسایی دقیق شمعی است که در آن جریان سفارش شروع می‌شود.

برای اجرای موثر استراتژی معاملاتی ICT، معامله‌گران همچنین باید نحوه عملکرد بازار مالی را درک کنند. این بازار بر اساس یک چرخه 24 ساعته فعالیت می‌کند. این رفتار به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا تغییرات قیمت درون روز را ردیابی کنند و به آنها امکان می‌دهد تا از فرصت‌های معاملاتی در سطوح بهینه بهره ببرند.  بر اساس مفهوم ICT، استراتژی‌های معاملاتی متعددی با رویکرد منحصربه‌فرد خود توسعه یافته‌اند. با این حال، لازم به ذکر است که پایبندی به معاملات نوسانی درون روز و تایم فریم بالاتر به طور کلی نسبت به سایر موارد سودآورتر است.

استراتژی معاملاتی ICT چیست؟

برای مثال، در معاملات نوسانی، معامله گران با بررسی دقیق جریان سفارش در نمودار هفتگی، موقعیت‌های خرید یا فروش را آغاز می‌کنند. این تجزیه و تحلیل به شناسایی موقعیت‌های معاملاتی بهینه که اغلب در داخل بلوک‌های سفارش روزانه  یافت می‌شوند، کمک می‌کند. از سوی دیگر، رویکرد درون روز با استفاده از بینش‌های به دست آمده از درک رفتار بازار و زمان بندی، به معامله گران این امکان را می‌دهد تا نقاط ورود ایده آل را شناسایی کنند.

ویژگی‌های کلیدی و مزایای سبک ICT

برخی از مفاهیم و تکنیک‌های ICT شامل استفاده از الگوهای قیمتی، تحلیل تاریخی، تحلیل حجم، و شناخت میانگین‌های متحرک در تصمیم‌گیری معاملات می‌شوند. این رویکرد به مفهوم پیش‌بینی حرکت‌های آینده با تکیه بر رفتارهای بازار و جریان پول از نظر هادلستون تأکید دارد.

تمرکز بر پرایس اکشن

بدون استفاده از اندیکاتورها، فقط با تحلیل نمودار قیمت، به دنبال الگوها و نشانه‌های ورود و خروج پول هوشمند می‌گردد. از کندل‌ها، سطوح حمایت و مقاومت، ساختار بازار و سایر الگوهای پرایس اکشن برای پیش‌بینی حرکت قیمت استفاده می‌کند.

شناسایی نقدینگی

سطوحی که در آن معامله‌گران بزرگ معامله می‌کنند و نقدینگی بالا وجود دارد را شناسایی می‌کند. از مفهوم “نقدینگی نامرئی” برای یافتن سطوحی که معامله‌گران تمایل به ورود یا خروج از معاملات دارند استفاده می‌کند.

استفاده از ساختار بازار

ساختارهای مختلف بازار مانند روند، رنج و سطوح حمایت و مقاومت را تحلیل می‌کند. از درک ساختار بازار برای تعیین نقاط ورود و خروج با ریسک کم و پتانسیل سود بالا استفاده می‌کند.

ویژگی‌های کلیدی و مزایای سبک ICT

مدیریت ریسک

به شدت بر مدیریت ریسک و حفظ سرمایه تمرکز دارد. از استراتژی‌های مختلف مدیریت ریسک مانند حد ضرر، حد سود و Position Sizing مناسب استفاده می‌کند.

سادگی و انعطاف‌پذیری

یادگیری آن نسبتاً آسان است و نیاز به دانش فنی پیچیده ندارد. در انواع مختلف بازارها و تایم‌فریم‌ها قابل استفاده است.

کارایی

می‌تواند به شما در کسب سود پایدار در بلندمدت کمک کند. معامله‌گران باتجربه زیادی از این روش برای کسب سود در بازارهای مختلف استفاده می‌کنند.

معایب سبک معاملاتی ICT 

ICT نیاز به استفاده از اندیکاتورهای پیچیده را از بین می‌برد و با تمرکز بر پرایس اکشن، می‌توانید به طور مستقیم از اطلاعات نمودار قیمت برای تحلیل بازار استفاده کنید. اما این روش معایبی نیز دارد که عبارتند از:

نیاز به تمرین و تجربه: برای تسلط بر این روش نیاز به تمرین و تجربه زیاد دارید. درک کامل مفاهیم و استراتژی‌های ICT به زمان و تلاش نیاز دارد.

صبر و حوصله: معامله با این روش نیاز به صبر و حوصله دارد و ممکن است همیشه فرصت‌های معاملاتی زیادی پیدا نکنید. این روش برای معامله‌گرانی که به دنبال معاملات سریع و هیجان‌انگیز هستند مناسب نیست.

احتمال خطا: مانند هر روش تحلیلی دیگری، احتمال خطا در این روش نیز وجود دارد. خطاهای انسانی و عدم درک صحیح مفاهیم می‌تواند منجر به ضرر در معاملات شود. به یاد داشته باشید که هیچ روش معاملاتی قطعی و بدون نقصی وجود ندارد. قبل از استفاده از هر روش معاملاتی، حتماً آن را به طور کامل یاد گرفته و در حساب دمو به طور کامل تست کنید.

عدم وجود سیگنال‌های قطعی: این روش سیگنال‌های قطعی برای ورود و خروج از معاملات ارائه نمی‌دهد. معامله‌گران باید با استفاده از تحلیل خود و با در نظر گرفتن سایر عوامل، تصمیم نهایی را برای ورود یا خروج از معامله بگیرند.

نیاز به تمرکز: معامله با این روش نیاز به تمرکز و دقت بالایی دارد. معامله‌گران باید در هنگام تحلیل بازار و معامله، تمام توجه خود را به جزئیات معطوف کنند.

عدم تناسب با تمام معامله‌گران: این روش ممکن است برای همه معامله‌گران مناسب نباشد. معامله‌گرانی که به دنبال روش‌های ساده‌تر و سریع‌تر برای معامله هستند، ممکن است از این روش راضی نباشند.

پیچیدگی در سطوح بالا: در سطوح بالا، مفاهیم و استراتژی‌های ICT پیچیده‌تر می‌شوند. درک و استفاده از این مفاهیم به دانش و تجربه بیشتری نیاز دارد.

عدم وجود منابع آموزشی کافی: منابع آموزشی فارسی و به روز در مورد این روش محدود است. معامله‌گران برای یادگیری این روش باید به منابع انگلیسی و یا دوره‌های آموزشی پولی مراجعه کنند.

البته باید اضافه کرد که جامعه فعال و پرشوری از معامله‌گران ICT وجود دارد که می‌توانند از یکدیگر حمایت و ایده‌های خود را به اشتراک بگذارند. این جامعه می‌تواند منبع ارزشمندی برای یادگیری و پیشرفت در معاملات باشد.

مفاهیم کلیدی ICT که باید بدانید

 استراتژی معاملاتی ICT بر اساس هفت مؤلفه مهم زیر بنا شده است:

نقدشوندگی

نقدشوندگی در استراتژی معاملاتی ICT به دو شکل متمایز وجود دارد: طرف خرید و طرف فروش. نقدشوندگی خرید به ناحیه‌ای روی نمودار قیمت اشاره می‌کند که معامله‌گران فروش استقراضی به احتمال زیاد سفارشات توقف خود را در آنجا قرار می‌دهند. برعکس، نقدشوندگی طرف فروش، مناطقی را مشخص می‌کند که سفارشات توقف معامله‌گران صعودی در آنجا متمرکز شده‌اند.

نقدشوندگی

هر دو ناحیه نقدشوندگی خرید و فروش معمولا در انتهای نوسانات قیمت، اغلب نزدیک به قله‌ها و کف الگوهای قیمتی، یافت می‌شوند. زیرا معامله‌گران خرده‌فروش معمولا در این مناطق سفارشات توقف ضرر خود را تعیین می‌کنند یا تصمیم می‌گیرند موقعیت‌های خود را ببندند. نقدشوندگی نقش حیاتی در استراتژی ICT ایفا می‌کند، زیرا به دنبال تقلید رفتار معاملاتی «پول هوشمند» است، بنابراین به معامله‌گران در شناسایی تغییر ساختار بازار کمک می‌کند.

جابجایی (Displacement)

جابجایی با یک حرکت قیمتی ناگهانی و قدرتمند، چه به سمت بالا و چه به سمت پایین، مشخص می‌شود. این حرکت در نمودار قیمت به صورت توالی پشت همی از شمع‌های بلند با فتیله‌های کم، که همه در یک جهت حرکت می‌کنند، ظاهر می‌شود.

جابجایی (Displacement)

بر اساس ICT، دو نکته کلیدی در مورد جابجایی وجود دارد: اول اینکه، این حرکت اغلب نشان دهنده افزایش ناگهانی فشار خرید یا فروش است که اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت به سطح نقدشوندگی برسد. دوم اینکه، جابجایی تقریبا همیشه منجر به دو نتیجه مهم می شود: تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه.

تغییر ساختار بازار

روندها با قله‌های بالاتر و کف‌های بالاتر در یک روند صعودی و قله‌های پایین‌تر و کف‌های پایین‌تر در یک روند نزولی تعریف می‌شوند. تغییر ساختار بازار سطحی روی نمودار است که روند موجود در آن مختل می‌شود. یک روند صعودی، با یک کف پایین‌تر مشخص می‌شود، در حالی که یک روند نزولی، معمولا زمانی اتفاق می‌افتد که یک قله بالاتر ثبت شود. این تغییرات معمولا پس از یک جابجایی رخ می‌دهند. معامله‌گران Inner Circle پس از عبور قیمت از سطح تغییر ساختار بازار، با استفاده از این سطح به‌عنوان نقطه مرجع برای معاملات خود، به دنبال سیگنال‌های اضافی برای تأیید تغییر روند می‌گردند.

تغییر ساختار بازار

القا (Inducement)

القاها در اوج روندهای کوچک مخالف (Mini-counter Trend) در یک روند بزرگتر مشاهده می‌شوند. طبق گفته ICT، این حرکات اغلب نتیجه فعالیت بازیگران هوشمند (Smart Money) در فعالیت‌های حد ضرر (Stop-loss Hunting) در تایم فریم‌های پایین‌تر است. معامله‌گران ICT استراتژی‌های خود را بر این باور پایه‌گذاری می‌کنند که پس از رسیدن به سطح القا و ورود نقدشوندگی اضافی به بازار، قیمت مسیر خود را معکوس کرده و روند اصلی خود را ادامه خواهد داد.

القا (Inducement)

شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap)

زمانی که سطح نقدشوندگی شکسته شود و تغییر روند رخ دهد، معامله‌گران اغلب در نمودارهای خود «شکافی» را مشاهده می‌کنند. این موضوع توسط معامله‌گران ICT به عنوان «شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap)» شناخته می‌شود. به طور خاص، یک شکاف ارزش منصفانه از سه شمع تشکیل شده است که در مرکز آن یک شمع بزرگتر قرار دارد و بین فتیله‌های آن و شمع‌های اطراف شکافی وجود دارد. شکاف‌های ارزش منصفانه معمولا در مقطعی از آینده پر می‌شوند، و این مفهومی است که معامله‌گران ICT هنگام ثبت سفارشات خود از آن استفاده می‌کنند.

شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap)

ورود به معامله بهینه (Optimal Trade Entry)

پس از اینکه القا (Inducement) باعث جابجایی (Displacement) شود، که به دنبال آن تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه ایجاد شود، معامله‌گران ICT از سطوح فیبوناچی (Fibonacci levels) برای تعیین نقاط ورود به معامله بهینه (Optimal Trade Entry) خود قبل از اجرای معاملات استفاده می‌کنند. این نقاط ورود معمولا در محدوده ۶۱.۸٪ تا ۷۸.۶٪ بازگشت (Retracement) یک بازه گسترش قرار می‌گیرند.

ورود به معامله بهینه (Optimal Trade Entry)

محدوده قیمت متعادل (Balanced Price Range)

محدوده قیمت متعادل با دو شکاف ارزش منصفانه که توسط دو جابجایی (Displacement) با جهت مخالف در مدت زمان کوتاه ایجاد می‌شود، تعریف می‌شود. در طول یک محدوده قیمت متعادل، قیمت اغلب در محدوده‌ای نوسان می‌کند و بارها و بارها حداکثر مقادیر را در هر دو جهت آزمایش می‌کند، با هدف پر کردن هر دو شکاف ارزش منصفانه. معامله‌گران ICT به طور فعال با این نوسانات درگیر می‌شوند و پیش‌بینی می‌کنند که قیمت به احتمال زیاد پس از شکسته شدن محدودیت‌های محدوده قیمت متعادل، روند اصلی خود را از سر خواهد گرفت.

محدوده قیمت متعادل (Balanced Price Range)

پیش بینی حرکات قیمت با استفاده از استراتژی معاملاتی ICT

استراتژی معاملاتی ICT شامل تنظیمات مختلفی از ساد‌ه ترین تا پیچیده ترین است. از آنجایی که معامله لازم نیست پیچیده باشد، یکی از ساده‌ترین و موثرترین تکنیک‌های تنظیمات معاملاتی ICT را توضیح خواهیم داد:

استراتژی لغزش نقدشوندگی (Liquidity Sweep Strategy)

اصل اساسی استراتژی لغزش نقدشوندگی در تعامل بین نقدشوندگی طرف فروش و طرف خرید است. هنگامی که نقدشوندگی طرف فروش به سرعت از طریق یک لغزش نقدشوندگی پاک می‌شود، زمینه را برای حرکت قیمت به سمت نقدشوندگی طرف خرید، مطابق با جهت غالب آن، فراهم می‌کند. این به نوبه خود، اغلب باعث تغییر قابل توجهی در احساس بازار می‌شود.

برخلاف برخی دیگر از تنظیمات ICT که برای کاهش قیمت یا شناسایی مناطق عرضه و تقاضا به صبر نیاز دارند، استراتژی لغزش نقدشوندگی در یک جدول زمانی فوری‌تر عمل می‌کند. معاملات به محض شناسایی الگوهای لغزش نقدشوندگی صعودی یا نزولی معتبر در بازار به سرعت اجرا می‌شوند. حال، بیایید ببینیم این تکنیک معاملاتی چگونه کار می کند:

مرحله ۱: شناسایی یک الگوی معتبر تک شمعی لغزش نقدشوندگی در تایم فریم بالاتر (HTF)

برای شروع این استراتژی، شناسایی یک الگوی معتبر تک شمعی لغزش نقدشوندگی در تایم فریم بالاتر (HTF) بسیار مهم است. در یک زمینه صعودی، این الگو به عنوان یک شمع واحد نشان داده می‌شود که نقدشوندگی را درست قبل از یک حرکت صعودی ناگهانی و قابل توجه، زیر پایین قبلی جارو می‌کند. به طور مهمی، قیمت باید با استفاده از تنها یک بدنه یا فتیله شمع، نقدشوندگی را از پایین ترین نقطه ساختار قبلی پاک کند.

اعتبار این الگو به شمع بعدی پس از لغزش بستگی دارد. نباید از شمع جاروب شده بالاتر برود یا پایین تر از آن بسته شود، در غیر این صورت، الگو باطل می‌شود. برای الگوی جاروب نقدشوندگی نزولی، برعکس عمل می‌کند.

شناسایی یک الگوی معتبر تک شمعی لغزش نقدشوندگی در تایم فریم بالاتر (HTF)

مرحله ۲: زوم بر روی تایم فریم پایین‌تر و جستجوی CHoCH

پس از جاروب نقدشوندگی با یک شمع، مرحله بعدی انتقال به تایم فریم پایین‌تر (LTF) و انتظار صبورانه برای تغییر الگوی شخصیت (CHoCH) است. این الگو نشان دهنده تأییدی بر تغییر ساختار بازار در تایم فریم ورود است.

با این تایید، معامله‌گران می‌توانند سفارشات حد خود را روی یک بلوک سفارشی که به تازگی شناسایی شده‌اند یا شکاف ارزش منصفانه (fair valued gap) تنظیم کنند. انتخاب بین این دو نقطه ورود کاملا به صلاحدید معامله‌گر است. برخی ممکن است ترجیح دهند تست گذشته‌نگر (backtest) را انجام دهند و موردی را انتخاب کنند که بهترین طنین را با سبک معاملاتی‌شان داشته باشد. در رویکردی دیگر، می‌توان از یک رویکرد ترکیبی استفاده کرد و شکاف ارزش منصفانه و بلوک سفارش را به عنوان یک ناحیه واحد در نظر گرفت و نقطه ورود را در نقطه میانی آن قرار داد.

زوم بر روی تایم فریم پایین‌تر و جستجوی CHoCH

مرحله ۳: تعیین حد ضرر و حد سود

هنگام اجرای استراتژی لغزش نقدشوندگی در یک روند صعودی، توصیه می‌شود حد ضرر را زیر بلوک سفارش قرار دهید. برعکس، در یک روند نزولی، حد ضرر را بالای بلوک سفارش قرار دهید. برای کاهش هرگونه لغزش نامطلوب، هنگام تعیین حد ضرر خود، همیشه فضایی برای اسپرد در نظر بگیرید.

در مورد تعیین حد سود، به دنبال قرار دادن آن در نقطه چرخش (Swing Point) بعدی در جهت مخالف حرکت قیمت باشید. این کار یک هدف مشخص برای شما تعیین می‌کند و به شما کمک می‌کند تا زمانی که بازار به نفع شما حرکت می‌کند، سود خود را تثبیت کنید.

در انتها می‌توان گفت استراتژی معاملاتی Inner Circle Trader (ICT) رویکردی جامع برای معامله‌گری‌ست که بر تحلیل ساختار بازار تمرکز دارد. وجه تمایز این استراتژی، توانایی آن در آشکار ساختن اقدامات معامله‌گران نهادی در بازار است.

تعیین حد ضرر و حد سود

آیا استراتژی معاملاتی ICT واقعاً سودآور است؟

اکنون که بررسی استراتژی معاملاتی ICT به پایان می‌رسد، یک سوال اساسی باقی می‌ماند: آیا این استراتژی واقعاً سودآور است؟

یکی از نقاط قوت کلیدی استراتژی معاملاتی ICT تلاش آن برای تقلید رفتار معاملاتی «پول هوشمند» یا همان بازیگران بزرگ در بازار است. این استراتژی با قرار دادن سفارشات به صورت استراتژیک در سطوحی که سفارشات توقف ضرر معامله‌گران خرده‌فروش در آنجا انباشته شده است، احتمال تکمیل سفارش را افزایش می‌دهد. بنابراین، در مجموع، این بینش نسبت به اقدامات «پول هوشمند» می‌تواند برای معامله‌گران یک مزیت قابل توجه باشد.

لازم به ذکر است که معامله‌گری همیشه با ریسک همراه است و ضرر بخشی از بازی است. استراتژی معاملاتی ICT نیز از این قاعده مستثنی نیست. موفقیت با این استراتژی مستلزم درک دقیق مفاهیم آن، اجرای منظم، مدیریت ریسک و یادگیری مداوم است. بنابراین، برای پاسخ به این سوال، بله، استراتژی معاملاتی ICT می‌تواند واقعاً سودآور باشد، اما موفقیت در دستان معامله‌گری است که از آن استفاده می‌کند.

آیا استراتژی معاملاتی ICT واقعاً سودآور است؟

سوالات متداول

روش معاملاتی ICT چیست؟

روش معاملاتی ICT رویکردی جامع برای معامله‌گری در بازارهای مالی است که توسط مایکل جی هادلستون توسعه یافته است. این روش بر تحلیل ساختار بازار و شناسایی مفاهیم کلیدی مانند مناطق نقدشوندگی، جابجایی‌ها و… تمرکز دارد. این روش شناسی به معامله‌گران کمک می‌کند تا درک عمیقی از رفتار بازار، به ویژه اقدامات بازیگران نهادی (پول هوشمند)، به دست آورند و با استفاده از این درک، تصمیمات معاملاتی آگاهانه‌ای بگیرند.

اثربخشی معاملات ICT چقدر است؟

اثربخشی معاملات ICT تا حد زیادی به توانایی معامله‌گر در درک و اعمال صحیح اصول این روش بستگی دارد. هنگامی که به درستی اجرا شود، گزارش شده است که استراتژی معاملاتی ICT برای معامله‌گرانی که مفاهیم آن را پذیرفته‌اند، سودآور بوده است. با این حال، ضروری است که به خاطر داشته باشید هیچ استراتژی معاملاتی بی‌خطر نیست و موفقیت در هر معامله‌ای تضمین نمی‌شود.

آیا ICT و SMC یکسان هستند؟

خیر، ICT (Inner Circle Trader) و SMC (Smart Money Concepts) یکسان نیستند، اما ارتباط نزدیکی با هم دارند. معاملات ICT روشی است که توسط مایکل جی هادلستون توسعه یافته است که با هدف تقلید از رفتار معاملاتی «پول هوشمند» و شامل تجزیه و تحلیل ساختار بازار و مفاهیم کلیدی است.

در مقابل، استراتژی معاملاتی SMC به طور خاص به مفاهیم و استراتژی‌های معاملاتی مرتبط با درک و دنبال کردن حرکات «پول هوشمند» در بازارهای مالی اشاره دارد. در حالی که ICT اصول SMC را در خود جای داده است، آن‌ها از این لحاظ متمایز هستند که ICT چارچوب گسترده‌تری است که مفاهیم «پول هوشمند» را به عنوان بخشی از استراتژی خود در بر می‌گیرد.

چگونه می‌توانید معاملات ICT را یاد بگیرید؟

برای یادگیری معاملات ICT، می‌توانید با دسترسی به منابع آموزشی فراوانی که خود مایکل جی هادلستون ارائه می‌دهد، شروع کنید. او از طریق پلتفرم‌های آنلاین، از جمله یوتیوب، بینش و آموزش‌های ارزشمندی درباره معاملات ICT به اشتراک گذاشته است. مطالعه این منابع می‌تواند درک اساسی از این روش را برای شما فراهم کند. علاوه بر این، می‌توانید با پیوستن به جوامع یا انجمن‌های معاملاتی آنلاین، جایی که معامله‌گران ICT تجربیات و بینش‌های خود را به اشتراک می‌گذارند، به یادگیری خود ادامه دهید.

منابع

https://howtotrade.com/trading-strategies

https://innercircletrading.website

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا